خودپسندی یکی از تحولات روانی دوران بلوغ می باشد. 
 

مهم ترین تحولات دوران بلوغ

الف) اراده و ادراک
دگرگونی که در رفتار و مواضع نوجوان می بینیم از سویی حکایت از رشد ادراک او دارد و از جهتی نشانه ی رشد و ترقی عزم و اراده ی اوست که البته در هر دو مورد نوعی ناشیگری و ناپختگی و نیز ناپایداری به چشم می خورداو خود بر این شرایط و جریانات آگاه است و گمان دارد که در آن موفق می باشد.
 
حیات او دارای جنبه ی فردی می شود و افق فکر و اندیشه اش توسعه می یابد و به همین دلیل بسیاری از کار و فعالیت های او درونی و توأم با رازداری می گردد البته در این رازداری دختران قوی تر از پسران عمل می کنند.
 
رشد ادراک و توسعه ی اراده، به او اعتماد به نفس می دهد به ویژه که رشد استدلال و برهان به او اجازه می دهد که از اعمال ارادی خود دفاع کند. البته قوه ی قضاوت او نیز تا اندازه ای شکل گرفته و در آستانه ی اظهارنظر و داوری قرار می گیرد و این امر می رود تا در سنین ۱۴-۱۳ سالگی کمال یابد.
 
ادراک رو به رشد او سبب می شود تا او افکار جدید و زمانی هم یافته های شخصی خود را جانشین دستورات والدین و مربیان سازد، و اراده ی رو به تشکل او موجب می گردد که او در پای آن مقاومت کرده و از آن حالت تزلزل کودکی به درآید. اگر حرفی زد در پای آن بایستد و از آن دفاع کند.
 
ب) فهم و بصیرت او
در دوران بلوغ، او در جنبه ی ذهنی نیز رشد کرده و فهم و بصیرت او بیشتر می شود. بی شک تجربه ی او برای این امر کفایت کننده نیست ولی قادر است در زندگی اندکی عمیق تر شود و مسئله را در افق برتر و بالاتری ببیند. با هر سطحی نگری کودکانه که باشد باید گفت او بصیرتر و بیناتر از گذشته است و این مسئله ای نو و جدید نیست. بلکه امر طبیعی است؛ زیرا که آدمی همواره در حال رشد است و با همه گیجی ها و سردرگمی ها که در دوران بلوغ و شکوفایی آن برای نوجوان مطرح است. او از مرحله ی برهان پذیری به مرحله برهان آوری روی آورده و می تواند اصل استدلال و منطق باشد.
 
گاهی مشکلات و دشواری ها و عدم امکان تحقق خواسته ها سبب می شود که اعتماد به نفس او زیر سؤال رود و نوجوان به افسانه سازی بپردازد و حتی اعمال خود را اسرار آمیز جلوه دهد. [1]در چنین وضع و حالی، وظیفه ی والدین نجات او از این ضعف اعتماد به نفس است.
 
ج) دیگر تحولات
از دیگر تحولات او در شرایط روانی می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
  1. حساسیت به انتقاد دیگران هرچند خیرخواهانه و توأم با نرمش باشد.
  2. بی باکی و تهور که خود در مواردی بسیار خطر آفرین است.
  3. مقایسه ی دائم خود با دیگران که در مواردی سبب احساس ضعف و عدم کفایت می شود.
  4. پشیمانی از دوران کودکی و اشتباهاتی که در آن دوران مرتکب شده است.
  5. کلیت طلبی و مطلق خواهی در همه ی زمینه های مربوط به زندگی و رشد.
  6. وجود نفسانیت بین پایه های عقلانی و انفعالی که حکایت از اراده ی متزلزل او دارد.
  7. وجود احساس هویت در مقابل آشفتگی؛ به گفته ی اریکسون، می خواهد از خود سر در آورد و دنیای خود را کشف کند.
  8. احساس تقصیر و عصیان در مقابل کوتاهی ها و نارسایی ها - اگرچه آن را بر ملا نمی سازد.
  9. نگرانی از وضع حال و آینده ی مبهم خود در همه ی عرصه های مربوط به حیات؛
  10. شک و تردید در همه ی امور و آموخته های سابق خود که آیا آنچه را که به او آموخته اند درست و به صواب بوده است یا خیر؟
  
نویسنده: علی قانمی امیری 

پی نوشت: 
[1] . نوجوانی، ایزدی، ص 11.
 
منبع: کتاب «دنیای بلوغ»